او تصمیم میگیرد مدتی را در یک آسایشگاه روانی بگذراند. یکی از دوستانش که روانپزشک است به او کمک میکند و مقدمات بستری شدنش را فراهم میآورد. یونس در این مدت علاوه بر دل باختن به آسیه دختر آشپز تیمارستان کمکم با افرادی که در آسایشگاه بستری هستند، دوست میشود اما به نظرش میرسد که شرایط آسایشگاه عجیب و ترسناک است. محمدعلی خامهپرست متولد ۱۳۵۰ زنجان است. از این نویسنده تاکنون ۲۰ عنوان کتاب در حوزههای شعر، داستان کوتاه، داستان نوجوان و تاریخ شفاهی منتشر شده است اما «ماه عسل در تیمارستان» نخستین رمان اوست که کمتر از دو ماه به چاپ دوم رسیده و توسط نشر صاد منتشر شده است. گفتوگوی ما را با محمدعلی خامهپرست درباره اثرش، داستان ایرانی و دغدغههای امروز نویسندگی بخوانید.
چه شد که نخستین رمانتان را با موضوع دنیای دیوانگان نوشتید؟
میتوانم بگویم دلیل خاصی نداشت و بالاخره رمان نوشتن باید از یک جایی شروع بشود. رمان دومم سوژه دیگری دارد و سوژه رمان سومی که در حال نوشتن آن هستم در فضای دیگری است. من سوژههای زیادی در ذهن دارم و مسیر نوشتن باید از جایی شروع شود و پرداختن به دنیای آدمهای عاقل و دنیای دیوانگان اولویت ویژهای به سایر سوژهها ندارد.
در قسمتهایی از کتاب جای دیوانهها با افراد عاقل عوض میشود، علت توجه شما به این مسئله چیست؟
همان طور که در خود رمان از زبان دکتر هم میخوانیم از نظر علمی افراد دنیا یا هر جامعه به دیوانه و عاقل تقسیم نمیشوند و این تقابل دوتایی، تقسیمبندی درستی نیست بلکه میتوان گفت مثلاً ۵درصد مردم عاقلاند و ۵درصد دیوانه و ۹۰درصد باقیمانده افراد نرمال هستند یعنی با وجود برخی موارد، دیوانگی و نابهنجاری در آنها در نهایت مورد پذیرش و قبول جامعه هستند. آن ۵درصد عاقل هر جای دنیا باشند شبیه و مانند هم هستند و مثل هم عمل میکنند. آن ۵درصد دیوانه هم مثل و مانند هم هستند. یک دیوانه آمریکایی با دیوانه ژاپنی، ایرانی، آفریقایی عین هم هستند به همین دلیل در علم روانشناسی و روانپزشکی راههای درمان مشخص و استانداردی دارند. اما ۹۰درصد افراد نرمال، مختلف و متفاوت هستند. تفاوت یک فرد نرمال ژاپنی با یک فرد نرمال چینی گاه خیلی زیاد است و در اصطلاح از زمین تا آسمان است. مضمون نهفته در این رمان هم این نکته است که افراد نرمال قابلیت قرار گرفتن در هر یک از دو سر این طیف را دارند. نیت من بیشتر توجه به کردارهای خودمان است که به عنوان افراد معمولی در جامعه ممکن است به واسطه برخی کارها و فکرها در جرگه دیوانهها قرار بگیریم.
برای نوشتن کتاب چه تجربهای پشت سر گذاشتید؟
برای این کتاب تحقیق خاص و مطالعه ویژهای نداشتهام بلکه تجربه من از سالهای دور جمع شده و چون همیشه نسبت به این موضوعات کنجکاو بودم پیش از نوشتن این رمان کتابها، مقالات و گزارشهای متعددی خوانده بودم و مفاهیم و مطالب مختلفی در ذهنم آماده داشتم.
با توجه به سابقه تدریس شما در داستان، بگویید برگزاری کلاسهای داستاننویسی با کیفیت فعلی، چقدر خروجی داستاننویس دارد؟
برای نویسنده شدن چند عامل ضروری است؛ اول علاقه، دوم انگیزه، سوم پشتکار و چهارم دانش و تجربه. کلاسهای آموزشی فقط دانش اولیه و لازم را در اختیار هنرجویان قرار میدهد بنابراین میشود گفت کلاسهای آموزشی داستاننویسی چیزی حدود ۲۰ الی ۲۵درصد به افراد علاقهمند کمک میکند. کلاسهای کارگاهی و نقد داستان هم که مکمل کلاسهای آموزشی است اگر بتواند انگیزه و پشتکار ایجاد کند به همین میزان میتواند مؤثر باشد.
مهمترین خلأ داستاننویسی امروز ایران چیست؟
نداشتن جذابیت اصیل است. رمان ایرانی الان با ترجمه رمانهای خارجی رقابت میکند و بازنده است به دلیل اینکه رمان خارجی که ترجمه میشود گلچین شده و از بهترینها انتخاب میشود. در بریتانیا جایی خوانده بودم در سال، ۶۰ هزار عنوان رمان چاپ میشود. از آن همه، ترجمه فقط چندین عنوان از بهترینها و پرفروشترینها به بازار رمان آمده و در کنار آثار وطنی جولان میدهند. همان طور که در بحث مصرف کالای ایرانی تبلیغ و ترویج صورت گرفت که خرید کالای خارجی به معنی بیکاری کارگر ایرانی است باید گفت استقبال از رمانهای خارجی هم بیکاری و سکوت نویسنده ایرانی را در پی دارد. از طرف دیگر برخی انتشارات از یک مرکز فرهنگی به مرکز سودجویی تغییر مسیر دادهاند. رمان خارجی را بدون اینکه حقالتألیف نویسنده خارجی را بپردازند چون قانون کپیرایت در ایران اعمال نمیشود تصاحب میکنند و از طرف دیگر به دلیل کار فرهنگی از مالیات هم معاف هستند، ترجمه را هم که سرسری میگیرند معلوم است که ترجیح میدهند رمان خارجی چاپ کنند تا ایرانی.
پیشنهاد شما چیست تا داستان ایرانی بیشتر خوانده شود؟
در درجه نخست مردم را باید نسبت به بازار کتاب آگاه کرد چون بیشتر علاقهمندان در میان انبوهی از کتابهای داستان و رمان خارجی و داخلی بدون راهنمایی و معرفی درست رها شدهاند. باید تبلیغ و معرفی کتاب به صورت تخصصی از سوی نهادهای مختلف مثل صدا و سیما جدی گرفته شود. چیزی شبیه بیمه برای ناشران در نظر گرفته شود تا ناشران آثار جدی، نگرانی کمتری بابت مسائل اقتصادی نشر داشته باشند و از طرف دیگر نظارتی در کار ناشران سودجو شود.
در درجه دوم نویسندگان حرفهای حمایت شوند و برای ارتقای کیفیت آثار آنان مراکزی مانند دانشکده یا هنرستان نویسندگی راهاندازی شود تا با بالا بردن دانش فنی زمینه برای خلق آثار برتر و جذابتر بیش از پیش فراهم شود.
نظر شما